رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

بهانه زندگی من

این زرافه یه این پلنگه...!!

چند روز پیش یه شلوار طرح پلنگی خریده بودم و با تی شرت طرح پلنگیم پوشیدم ... رها میگه مامان این چه رنگیه ؟؟(اشاره به لباسهام) منم میگم مامان جون این پلنگیه اینم پلنگیه ..... رها میگه نه مامان!! این شلوارت زرافه ...این بلوز پلنگیه ...!! جلل خالق!! چطور من متوجه نشده بودم این طرح پوست زرافست نه پلنگ ... قربون این دقت کردنات بره مامانی عسلی من ...
28 آبان 1392

چتر صولتی...

دیروز بعد از ظهر تصمیم گرفتم بریم بیرون و دوتایی یکم قدم بزنیم لباساتو پوشوندم  که یهو یه صدایی شنیدم صدای چیک چیک بارون روی کانال کولر بود رفتم بالکن و دیدم بعلهههههههههه... بارون داره میاد .... اومدم دستتو گرفتم و بدو رفتیم تو بالکن که داره بارون میاد و دستای کوچولوت یکم خیس شدن و کلی ذوق کردی .. بغلت کردم و پارکینگو دیدی که نیلو با بچه ها چتر دستشون بود و داشتن بازی میکردن منم رفتم یه چتر آوردم و بازش کردم تو هم با هیجان اونو دستت گرفتی و دوباره رفتیم بالکن بعد از چند دقیقه گفتی مامان من چتر صولتی میخوااام  نمی دونم چرا اون چتر آبی که دستت بودو نپسندیدی و تغییر سلیقه دادی که بجای آبی صولتی  رو ترجیح دادی ... امروز دست...
28 آبان 1392

تلفظای خاص دخملم....

وجود تلفظای  خاص  و شیرین کلمات  باعث میشه حس کنم که هنوز تموم نشده اون دوران شیرین کودکیت  با اینکه همیشه آرزوی پیشرفت و بی نقص بودن تو همه کاراتو دارم ولی با همه وجوووووودم برای گذشته و اولین های تو دلتنگ میشم  .... کلماتی که مختص گفتار رهاست: رخا(رها)- خوشن(روشن)-کانتون(کارتون)-پنگوئنگ(پنگوئن)-نووف(ناف)"قسمت مورد علاقه بدن از نظر تو!"- نُ نُ(آیپد)" که صدای تامیه وقتی به دمش دست میزنی"- لوفر(نیلوفر)-موووودَل(مادر)- ایدی ایلیا(هدیه و هلیا)- عمه ای(مختص عمه سمیرا)-اِگانه(یگانه)- هستان(یزدان)-شمال موودل (همون شماله که تو سندشو به اسم مادر زدی!)-   ...
14 آبان 1392

دخترک لجباز من...

چند وقتیه که احساس میکنم لجباز شدی و خیلی مقاومت میکنی که فقط حرف حرف خودت باشه مخصوصا مواقعی که دور و برت شلوغه و تنها نیستیم .... نمی دونم این رفتار از کجا نشات گرفته ولی دوست ندارم ادامه داشته باشه  چون خودم میدونم وقتایی که با همیم چقدر دوست داشتنی و شیرینی ؛ چقدر خوب و خاااانومی ....  پس چرا وقتای دیگه بد اخلاق میشی "جوجه زرد اخمو؟؟!" (شخصیت مورد علاقت تو یکی از کتابات). در خیلی از موارد بی اهمیت میشم به بدرفتاریات ولی وقتایی هم هست که نمیشه بی تفاوت بود مثل لجبازیهات در مورد لباس پوشیدن وقتی هوا سرده و میخوای که لباس گرم نپوشی  یا جاهای خطرناک بری و کارای عجیب غریب کنی .. اونقدر هم کنجکاو و بازیگوشی که میخوااای از هم...
11 آبان 1392

تولدت مبارک بابایی ....

این دومین ساله که تولدتو در خانواده سه نفریمون جشن میگیریم " عشق من ". و هر روز با بزرگ شدن میوه عشقمون ، خوشبختی جمع ما هم بیشتر و ملموستر میشه .... " تولدت مبارک بهترینم " .... با همه وجود من و دخملت دوستت داریم "ریشه استوار خوشبختی".... ...
2 آبان 1392
1